علی باقرزاده | رئیس سازمان نهضت سوادآموزی
سوادآموزی بخشی از جریان آموزش است که تلاش میکند فرصت دوم یادگیری و تواناسازی را برای افرادی که به هر دلیلی فرصت آموزش عمومی را از دست دادهاند، فراهم کند. نکته مهم این است که امروزه یادگیری خواندن و نوشتن، به تنهایی کفایت نمیکند و نمیتواند به فرد کمک کند تا او زندگی بهتری را تجربه کند. خواندن و نوشتن و حساب کردن باید ابزار و وسیلهای باشد برای آگاهی بیشتر و کسب معرفت بالاتر.
بزرگسالان باید آنچه را که خوانده یا نوشته میشود خوب بفهمند و درک کنند که برای چه مینویسند و برای چه میخوانند. باید روشها و رویههای جاری را متناسب با تحولاتی که در زندگی واقعی مردم رخ داده، اصلاح کرد. باید سلطه محتوای ثابت و از پیش تعیین شده، فرو ریخته شود. باید موضوعاتی که زندگی فرد را در موقعیتهای واقعی به چالش میکشد، در کانون برنامهریزی درسی و آموزشی قرار گیرد. در تدوین مقررات و آییننامهها، حداکثر انعطاف مدنظر باشد. در اجرای برنامهها، حداکثر مشارکت مورد توجه بوده و برنامهها طوری طراحی و اجرا شوند که حداکثر سودمندی را برای مشارکتکنندگان و ذینفعان به ارمغان بیاورند.
فقدان تقاضا و انگیزه یادگیری در جامعه هدف، یکی از مهمترین راهبندهای اجرای برنامههای سوادآموزی در جهان اعلام میشود. پژوهشها نشان میدهد، نداشتن فرصت کافی، ابهام در اهداف آموزش و مشخص نبودن آنچه باید یاد بگیرند، نگرش منفی به یادگیری، زمان و مکان و محتوای نامناسب، بالا بودن هزینه فرصت از دست رفته، عدمانطباق روش و محتوا با شرایط و نیازهای فراگیران و مواردی از این قبیل، در ناکامی برنامههای سوادآموزی و موفقیت فرایند جذب، نگهداشت و آموزش افراد بیسواد و کمسواد تأثیرگذار است.
همچنین نتایج پژوهشهای دیگری تصریح میکند که سوادآموزی باید به استقلال و آزادی فراگیران توجه کند وهرگونه اجبار را از بین ببرد. سوادآموزی باید خودکاری و خودجوشی را در فراگیران افزایش دهد، سوادآموزی باید اعتماد به نفس و شهامت را در افراد تقویت کند تا آنها برای رسیدن به اهداف خود امیدوارتر شوند، سوادآموزی باید روحیه همدلی و مشارکت مؤثر را تقویت کند و اینکه سوادآموزی باید قدرت ریسک کردن و خطرپذیری و جرأت اشتباه و اعتراض کردن را در افراد پرورش دهد.
باوجود موانع متعدد در راه ریشهکنی بیسوادی، شکر خدا نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395نشان میدهد که سیاستهای اتخاذ شده سازمان طی سالهای 91تا 95، درست و موفقیت آمیز بوده و توانسته نتیجه مطلوبتری را رقم بزند. براساس این نتایج، نرخ باسوادی در گروه سنی بالای 6سال کشور، 2.85درصد رشد کرده که حدود 3برابر میانگین نرخ رشد جهانی سواد، طی سالهای 2015-2000و حدود 14برابر میانگین نرخ رشد سواد در سالهای 1386تا 1390است. در این مدت بالغ بر 1.5میلیون نفر از قدر مطلق جمعیت بیسواد کشور کاسته شده است. این درحالی است که جذب کودکان 6تا 11ساله، در دوره ابتدایی طی این سالها، با نرخ 98درصد ثابت باقی مانده است.
بهنظر میرسد سازمان نهضت سوادآموزی در انتخاب ابزارها و روشهای یاددهی- یادگیری، باید توجه افزونتری به فناوریهای جدید داشته باشد. لکن این مهم را نباید از نظر دور داشت که پذیرش فناوری نوین توسط کاربران، از عوامل کلیدی موفقیت یک فناوری است. این پذیرش در بستر زمان شکل میگیرد و نیازمند فرصت کافی است. ورود شتابزده و غیراصولی به استفاده از فناوری در سوادآموزی مقرون به صلاح نیست.
ما نمیتوانیم با همان سرعتی که تکنولوژی توسعه پیدا میکند، زمینه استفاده آن را در سوادآموزی فراهم کنیم. باید به اندازهای از فناوری استفاده کنیم که یادگیری را تسهیل و تثبیت میکند. نتایج یک پژوهش ملی در مورد نحوه استفاده از فناوریهای نوین در سواد آموزی نشان میدهد که امکان استفاده از فناوری از منظر زیرساخت برای سوادآموزان ضعیف است و مهارت نیروی انسانی برای سازماندهی مراحل تدریس براساس فناوری در حد قابلقبول نیست وآمادگی سوادآموزان برای پذیرش فناوری جدید ضعیف است. همچنین قابلیت محتوای آموزشی برای ارائه در فضای دیجیتال حداقلی است. البته به این حقیقت هم باور داریم که برای رسیدن به جایی که نرسیدهایم باید مسیرهایی را طی کنیم که تاکنون نرفتهایم. استفاده درست از فناوری نوین و تکنولوژی جدید، میتواند یکی از راههای پیموده نشده باشد.